غزلی از سعدی

ساخت وبلاگ
مسیح می‌گفت اگر کسی به شما سیلی زد آنطرف صورتتان را هم جلو بیاورید.پس چرا عاشقان کاتولیک مسیح در طول تاریخ نه فقط کافران بلکه حتی مومنان ارتودکس همان مسیح را تنها بر سر اختلاف در روش غسل تعمید به سیخ کشیده و سوزانده اند؟این سوال یک جواب مهم دارد و آن اینکه هر باور تغییر ناپذیری ،خشونت آفرین است و البته فرقی هم نمیکند آن باور دینی باشد یا غیر دینی. مسیحیت باشد یا کمونیسم و پیشوایش مسیح باشد یا لنین.میگویند فرمول مشترکی در همه ی ایدئولوژی ها وجود دارد که در نهایت باعث فعال شدن چرخه خشونت میشود.برای اینکه سوءتفاهم نشود و به دردسر نیفتم بگذارید فرض کنیم که پیشوایی به نام هاریسون کتابی به پیروان خود عرضه کرده که ادعا میکند هرکه به آن ایمان بیاورد و عمل کند، هرگز بیمار نخواهدشد و جاودانه خواهد زیست و پیروانش یعنی فرقه ی طبیبان معتقدند هیچ خطایی در این کتاب وجود ندارد.این پیروان گرد هم جمع میشوند و تا می‌توانند کتاب هاریسون را ترویج میکنند و هرکسی را که به مرام آنها بپیوندد یاری میدهند و با او متحد میشوند و با هرکس که در درستی هاریسون شک کند دشمنی میکنند.در ابتدا طرفداران هاریسون کم شمارند ولی کم‌کم به پشتوانه حمایت از هم و البته قوت‌ رهبری پیشوا بیشمار میشوند و برای خود نظام پزشکی و دانشگاه و استاد و شاگرد و مشتری جمع میکنند و روزی میرسد که پیروان هاریسون حاضر خواهند شد برای دفاع از مرامشان با دشمنان هاریسون بجنگند حتی اگر هاریسون فقط‌ درباره طبابت حرف زده باشد و این چرخه خودی و ناخودی،ایمان و کفر و حق و باطلست که سبب میشود همه ایدئولوژیها آرایش جنگی بگیرند جدا از اینکه حرف حسابشان چه باشد.ولی چرا درحالیکه اروپا هنوز کمابیش مومن به همان دینِ دنیای قدیمست حتی متعصب ترین مسیحیان ه غزلی از سعدی...
ما را در سایت غزلی از سعدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohsenheydari259 بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 13:17